من میدانستم که عوض شدهام. میدانستم که تغییراتی در من ایجاد شده که مرا تبدیل به انسانی جدید کردهاست. و میدانستم که این تغییرات پایانیام نیست. هر روز با مواجهه با هر مسئلهی کوچک و بزرگی، کارایی مغزم را میسنجیدم و خودم را در شرایط گوناگون امتحان میکردم.
من عوض شده بودم و از این بابت خوشحال بودم. کنترل زندگیام را در دست داشتم و در حال ساخت دنیایی مطابق میلم بودم. معرکه بود.
درباره این سایت